نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

خدا درمانی در قرآن و سنت(13)


در این قدم ما آمادگی پیدا می کنیم و این آمادگی برای اصلاح  ،یک شبه اتفاق نمی افتد انسان تا عوارض شدید بیماری خود را نبیند تسلیم تیغ جراحی نمی شود . چه بسیار بیمارانی که حاضر نیستند داروی تلخ را و یا آمپول دردناک را و یا جراحی را قبول کنند زیرا رنج بیماری کمتر از رنج درمان و آمپول وداروی تلخ و جراحی است.

چه بسیار انسان هایی که به مخدر و مسکن ها پناه بردند و بیماری و نواقص آنها کشنده و ریشه دار و سرطانی و مزمن گشت و تنها مرگ درمان قطعی آنها شد .

در این قدم ما با شناخت دقیق خطاهایمان و آگاهی از عوارض وخیم آینده ، انگیزه ی درمان پیدا می کنیم .

شناخت عوارض خطاهاو نواقص عقلی.

نواقص ما در ابتدا به ما کمی لذت می دهد اما در ادامه عذاب و درد بسیار سنگینی باید تحمل کنیم .

نمتعهم قلیلا ثم نضطرهم الی عذاب غلیظ(لقمان 24)

بسیاری در مرحله ی لذت ، حاضر نیستند نقص خود را درمان کنند اما وقتی عذاب خداوند را دیدند چاره جویی می کنند .

شیطان و نفس شیطانی نواقص ما را برای ما زیبا جلوه می دهد لذا در نهان آنها را دوست داریم زیرا یک لذت کمی در ابتدا به ما می دهد و از این رو دوست داشتنی است.چنین فردی غیرقابل درمان است مگر درمانده  و مضطر شود.

سولت لکم انفسکم امرا(یوسف 18 و 83)


انسان درمانده را خداوند اجابت می کند و از این رو در این قدم ما حساسیت خود را بالا می بریم. با اندک نقصی ، سریعا بسوی خداوند می رویم و درخواست کمک می کنیم.

بر دل عاقل هزاران غم بود

گر زباغ دل خلالی کم شود

مثنوی


خداوند در قرآن دائما ما را می ترساند در حقیقت این ترس مقدس ، ترس از عوارض نقص ها ی عقلانی است مثلا ترس از جنود جهل مانند  حب دنیا ، از کفر ، انتقام ، اندوه ، ........ (ارجاع به جنود عقل و جهل)


ما در این قدم تقوای الهی را جستجو می کنیم و به زشتی نواقص خود پی می بریم و  تمایل پیدا می کنیم خداوند نواقص ما را برطرف کند هر چند هنوز از این نواقص لذت می بریم زیرا خیلی زود عذاب خداوند ما را احاطه خواهد کرد.




خدا درمانی در قرآن و سنت(12)

قدم پنج:ما آمادگی پیدا کردیم که خداوند نواقص ما را برطرف کند.


در این قدم که دنباله ی قدم های سه و چهار است انگیزه ی تغییر را پیدا می کنیم.

در این قدم اولا ما خودمان نمی توانیم نواقص خود را برطرف کنیم و تجربه هم نشان داده است که عاجز و ناتوان هستیم شاید موقتا در خود تغییر ایجاد کنیم اما دوباره برمی گردیم سرجای اول .

در این باره قرآن بارها می فرماید که شما نمی توانید به خودتان سود و یا زیان برسانید در حقیقت خواست خدا هم باید باشد :

قل لا املک لنفسی نفعا ولا ضرا الا ما شاء الله(اعراف188)

قل لا املک لنفسی ضرا ولا نفعا الا ما شاء الله(یونس49)

بگو براى خود زیان و سودى در اختیار ندارم مگر آنچه را که خدا بخواهد


حتی پیامبر هم بدون اذن خداوند نمی تواند ما را هدایت و یا سود وزیانی برساند.

قل انی لا املک لکم ضرا ولا رشدا(جن21)

بگو من براى شما اختیار زیان و هدایتى را ندارم


در حقیقت به تعبیر حجه الاسلام رنجبر هر تغییری به دو امضاء نیاز دارد مانند چک دو امضائه . هم خداوند باید بخواهد و هم غیر خدا مانند خودمان یا دیگری . از این رو تمایل ما یا دیگران به تغییر و اصلاح حتما نیاز به تنفیذ الهی دارد و لذا قرآن می فرماید هرگز نگوئید در آینده چنین و چنان می کنم بلکه بگوئید اگر خداوند بخواهد(ان شاءالله)

ولا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غدا*الا ان یشاءالله(کهف 23و 24)

و زنهار در مورد چیزى مگوى که من آن را فردا انجام خواهم داد مگر آنکه خدا بخواهد


تغییر را خداوند انجام می دهد البته تمایل انسان و نفس و تغییر انسان هم نیاز است.

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال (رعد11)

در حقیقت‏ خدا حال قومى را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود


و آخر آیه می گوید اما برخی تغییرات نتیجه ی اعمال ماست و غیر قابل تغییر هستند . مگر این که انسان باز به خدا پناه ببرد .

خدا درمانی در قرآن و سنت(11)

امـام بـاقـر عـلیـه السـلام فـرمـود: نـه بـه خدا سوگند! خداوند از مردم جز دو خصلت نـخـواسـتـه اسـت : (یکى ) اعتراف به نعمتهاى او تا نعمت را برایشان بیفزاید، و (دیگر) اعتراف به گناهان تا آنها را براى ایشان بیامرزد.)اصول کافی باب اعتراف به گناهان


إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ قُلْتُ یُدْخِلُهُ اللَّهُ بـِالذَّنـْبِ الْجَنَّةَ قَالَ نَعَمْ إِنَّهُ لَیُذْنِبُ فَلَا یَزَالُ مِنْهُ خَائِفاً مَاقِتاً لِنَفْسِهِ فَیَرْحَمُهُ اللَّهُ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ

ترجمه:بـرخـى از اصـحاب عمروبن عثمان از حضرت صادق حدیث کند که شنیدم آن حضرت مى فـرمـود: هـمانا مرد گناه کند و خدا بوسیله آن او را به بهشت برد، عرض کردم : خـداونـد به سبب گناه او را به بهشت برد؟ فرمود: آرى ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از آن تـرسـان اسـت و بـر خود خشمناک است پس خداوند به او ترحم کند و او را به بهشت برد.(اصول کافی باب اعتراف به گناهان)

حدیث فوق به ما می گوید که گناهکار معذور بهشتی و سالم است اما مطیع مغرور جهنمی و بیمار است و در تذکره الاولیاء هم به مضمون فوق حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

امام صادق فرمودند: هرآن معصیت بنده را به حق نزدیک گرداند که اول آن ترس بود و آخر آن عذر.

و گفت: هر آن طاعت که اول آن امن بود و آخر آن عجب آن طاعت بنده را ا زخدای دور گرداند مطیع با عجب عاصی است وعاصی با عذر مطیع زیرا که در این معنی بنده را به حق نزدیک گرداند.

تذکره الاولیاء(ذکر امام صادق)


نتیجه ی قرآن و سنت این است که انسان باید دائما خود را بیمار و مقصر و گناهکار بداند زیرا روح عبادت ، خود را کوچک و پست شمردن و اعتراف به نقص است.

چیست تعظیم خدا افراشتن

خویشتن را خاک و خواری داشتن


انسان از خاک آفریده شده است و هر کس گرد و غبار راه بیاندازد گمراه می شود و دوباره این باد غرور فرو می نشیند و خاک ، خاک خواهد شد . در کتاب مقدس هم آمده است:

هر کس خود را عزیز بشمارد ذلیل خواهد شد و هر کس خود را ذلیل بشمارد ، عزیز خواهدشد.

خدا درمانی در قرآن و سنت(10)

قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا*الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا(کهف 103و 104)


بدترین عمل در این آیات عملی معرفی شده که فرد فکر می کند عمل خوبی انجام داده است و متاسفانه ممکن است هیچگاه اعتراف هم نکند و درمان او از اعتراف شروع می شود و چه بسا در قیامت هم بگوید من هیچ عمل بدی انجام ندادم.

الذین تتوفاهم الملایکه ظالمی انفسهم فالقوا السلم ما کنا نعمل من سوء بلی ان الله علیم بما کنتم تعملون(نحل 28)

توجیه کردن عمل بد ، بدتر از خود عمل است و انسان هایی که اقرار به اشتباه نمی کنند دائما دست به توجیه آن می زنند و لذا در جهل مرکب می مانند. 


در اصول کافی باب اعتراف به تقصیر آمده است که انسان هیچگاه از تقصیر و نقص بیرون نمی رود و لذا انسان ها را طبق حدیث دیگری به دو دسته تقسیم می کنند . همه گناهکار و مقصر هستند گناه کار خوب توبه میکند و گناه کار بد توبه نمی کند.


یا در حدیث دیگری در باب اعتراف به تقصیر آمده است که مردی در بنی اسرائیل چهل سال عبادت کرد و سپس قربانی نمود و پذیرفته نشد سپس اعتراف به گناه کرد و خود را مقصر شمرد سپس خداوند به او وحی کرد که نکوهشی که از خود کردی از عبادت چهل ساله برتر است و این حدیث به ما این نکته را می گوید که اعتراف به تقصیر و خود را شکستن از عبادت برتر است زیرا عبادت ممکن است انسان را دچار عجب و غرور کند.


خدا درمانی در قرآن و سنت(9)

قدم چهارم: چگونگی دقیق نواقص و کمبودهای خود را به خود و خداوند اقرار کردیم


ما در قدم سه لیستی دقیق و موشکافانه از نواقص خود  از ابتدای زندگی تاکنون تهیه کرده و در این قدم به خود و خداوند اقرار کردیم . راهنمای ما در این قدم قرآن و سنت است که در این میان حدیث عقل و جهل مرجع اصلی است و البته یک راهنمای خوب هم ممکن است نیاز باشد تا دچار اشتباه نشویم.

در قدم چهارم با صدای بلند کمبودهای عقلی خود را با جزئیات  به خود و خداوند اعتراف می کنیم .


اعتراف به گناه  (در دیدگاه سلامت محور نواقص و کمبودها و بیماری ها)در قرآن وسنت ارزش بسیار زیادی دارد .

خود اعتراف بخش مهمی از درمان است. بیمار ترین انسان ها کسانی هستند که بیمار هستند  اماخود را سالم می پندارند . لذا راه درمان هم بسته می ماند در این جا به برخی آیات و روایات اشاره می کنیم.

فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ*وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ*أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَکِن لاَّ یَشْعُرُونَ*وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُواْ کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَکِن لاَّ یَعْلَمُونَ(بقره 10تا14)

قلب های انسان ها ی بی ایمان بیمار است و  خداوند با انکار آنها ، بیماریشان را تشدید می کند .مفسد هستند اما خود را مصلح می دانند بیمار هستند اماخود را سالم می پندارند و سفیه و نادان هستند اما دیگران را سفیه و بی خرد می بینند.