نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

خدا درمانی در قرآن و سنت(15)

قدم هفت:ما تصمیم گرفتیم که اراده و زندگیمان را به خداوند بسپریم.


ما در قدم سه لیستی از نواقص و خطاها ی خود را تهیه کردیم و در قدم چهار اعتراف و در قدم پنج آمادگی رفع نواقص توسط خدا شدیم و در قدم شش خاضعانه از خداوند خواستیم نواقص ما را برطرف کند

اگر خداوند برخی نواقص و کمبودهای  ما را  علی رغم دعا و تلاش زیاد  برطرف نکرد چکار باید بکنیم ؟؟

اولا باید قدم های قبلی را دوباره کار کنیم و شناخت بهتری از خود و خدا پیدا کنیم و اعتماد کنیم به خداوند که می فرماید : ادعونی استجب لکم (مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم )غافر60

خواندن خداوند باید با خوف و طمع باشد وادعوه خوفا و طمعا (با بیم و امید او را بخوانید )اعراف 56 یعنی در موقع دعا بیم ناک باشیم نکند دعای ما در حقیقت نفرین به خودمان باشد.یعنی شاید کمبود ما به نفع ما باشد و اگر این کمبود برطرف شود ضرری نصیب ما شود و در حقیقت ما چیزی از خدا خواسته ایم که اگر حکمت و دانش غیبی داشتیم ، قطعا نمی خواستیم و باید شاکر باشیم که خداوند دعای ما را که در حقیقت نفرین است اجابت نکرده است.

در قدم هفت ما به تفویض ، توکل ، تسلیم و رضا می رسیم که چهار ستون سلامتی هستند .

توکل یعنی ما کار خود را که دعا و سعی و تلاش است ، انجام بدهیم و کار خداوند را به خدا بسپاریم شاید خداوند چیزهایی می داند که ما نمی دانیم .

خداوند می فرماید:

وعسی ان تکرهوا شییا وهو خیر لکم وعسی ان تحبوا شییا وهو شر لکم والله یعلم وانتم لا تعلمون(بقره 216)

هیچ کس جنگ را دوست ندارد و اصل بر صلح است اما همین جنگ ممکن است خیر باشد .


طبق حدیث که قبلا بیان شد و قرآن ، نواقص از بین نمی روند و انسان همیشه مقصر است و جهت آن هم این است که انسان دائما بسوی خدا رجوع کند و در حقیقت گم شده ی انسان خداست و نواقص وسیله  ای هستند که ما را بسوی خدا می کشانند .

در احادیث مکرر در اصول کافی آمده است که خداوند ناله و تضرع بنده را دوست دارد لذا اجابت را به تاخیر می اندازد و در جهان دیگر پاداشی می دهد که فرد در آن جهان دعا می کند ای کاش در دنیا هیچ دعایی مستجاب نمی شد.

امام صادق  فـرمود: همانا مؤ من خداى عزوجل را درباره حاجت خود بخواند و خداى عزوجل فرماید: اجابت او را بتاءخیر اندازید بخاطر شوقى که بآواز و دعاى او دارم ، پس چون روز قیامت شود خداى عزوجل فرماید: اى بنده مؤ من تو مرا خواندى (و دعا کردى ) و من اجابتت را پس انداختم اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است ، و باز درباره فلان چیز مرا خواندى (و دعا کردى ) و من اجابت تو را بتاءخیر انداختم و پاداش تو چنین و چنان است ، فـرمـود: پـس مـؤ مـن آرزو کند که کاش هیچ دعائى از او در دنیا اجابت نمى شد براى آنچه ثواب و پاداش نیک که مى بیند.(اصول کافى جلد 4 صفحه : 246 روایة : 9)

نواقص ما دردهای ماهستند انواع درد و رنج های جسمی و روانی و مولانا می فرماید که این دردها ، یادگار خداوند هستند که با دیدن آن ها به یاد خدا می افتیم.


من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم


از دوست به یادگار دردی دارم

کآن درد به صد هزار درمان ندهم .


در این قدم به نواقص حتی دید مثبت پیدا می کنیم و مهم ترین چیز خدا ست و به یاد خدا بودن و در نهایت با خدا بودن و ملاقات خداوند اصل است . ما با تضرع از خداوند می خواهیم کمبودهای ما را چه مادی و چه معنوی برطرف کند اما این کمبودها وسیله هستند و نه هدف . هدف اصلی پیدا کردن بهانه ای جهت بازگشت بسوی خدا و لذت بردن از باخدا بودن است


خداوندا آرامشی عطافرما تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم با دعا تغییر دهم و شهامتی که با دعا تغییر دهم آنچه را که می توانم و دانشی که تفاوت این دو را بدانم.


خدا درمانی در قرآن و سنت(14)

قدم شش: ما با تضرع و فروتنی از او خواستیم نواقص ما را برطرف کند.


در این قدم ما به این سوال جواب می دهیم چرا خداوند درما کمبود و حرص و خوف و بیماری قرار داد ؟

جواب را قرآن مکررا می دهد :

ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابرین* الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انالله و انا الیه راجعون (بقره 155و 156)


وجود نواقص در حقیقت آزمایش الهی است که آیا بسوی خدا می رویم و یا بسوی خود و دیگران .

در خدا درمانی قرآن می فرماید اگر به شما نقصی دادیم چه جانی و چه مالی و چه روحی و روانی باید صبر کنی و صبر را هم آیه ی بعد مشخص کرده است که افراد صبور با زبان دل و زبان بدن صادقانه می گویند ما بسوی خدا رجوع می کنیم (انا الیه راجعون) بسوی خدا رجوع می کنیم تا نقص ما را برطرف کند (قدم شش)

ما با تضرع و فروتنی از او خواستیم نواقص ما را برطرف کند.


پیامبران آمده اند که ما آمادگی پیدا کنیم برای بازگشت به خداو طلب کمک . از این رو در ابتدا بلایا زیاد می شود تاما تضرع و زاری کنیم که خداوند عیوب ما را برطرف کند و به جای لذت اندک از نواقص ، به لذت دائمی کمال برسیم به لذت سلامتی معنوی و درونی .


ولقد ارسلنا الی امم من قبلک فاخذناهم بالباساء والضراء لعلهم یتضرعون(انعام 42)

و به یقین ما به سوى امتهایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى دچار ساختیم تا به زارى و خاکسارى درآیند.


در آیه ی بعد دلیل عدم درمان پذیری را این می داند که نقص خود را بوسیله شیطان  زیبا می بینند .


فلولا اذ جاءهم باسنا تضرعوا ولکن قست قلوبهم وزین لهم الشیطان ما کانوا یعملون

پس چرا هنگامى که عذاب ما به آنان رسید تضرع نکردند ولى [حقیقت این است که] دلهایشان سخت‏ شده و شیطان آنچه را انجام میدادند برایشان آراسته است.


خدا درمانی در قرآن و سنت(13)


در این قدم ما آمادگی پیدا می کنیم و این آمادگی برای اصلاح  ،یک شبه اتفاق نمی افتد انسان تا عوارض شدید بیماری خود را نبیند تسلیم تیغ جراحی نمی شود . چه بسیار بیمارانی که حاضر نیستند داروی تلخ را و یا آمپول دردناک را و یا جراحی را قبول کنند زیرا رنج بیماری کمتر از رنج درمان و آمپول وداروی تلخ و جراحی است.

چه بسیار انسان هایی که به مخدر و مسکن ها پناه بردند و بیماری و نواقص آنها کشنده و ریشه دار و سرطانی و مزمن گشت و تنها مرگ درمان قطعی آنها شد .

در این قدم ما با شناخت دقیق خطاهایمان و آگاهی از عوارض وخیم آینده ، انگیزه ی درمان پیدا می کنیم .

شناخت عوارض خطاهاو نواقص عقلی.

نواقص ما در ابتدا به ما کمی لذت می دهد اما در ادامه عذاب و درد بسیار سنگینی باید تحمل کنیم .

نمتعهم قلیلا ثم نضطرهم الی عذاب غلیظ(لقمان 24)

بسیاری در مرحله ی لذت ، حاضر نیستند نقص خود را درمان کنند اما وقتی عذاب خداوند را دیدند چاره جویی می کنند .

شیطان و نفس شیطانی نواقص ما را برای ما زیبا جلوه می دهد لذا در نهان آنها را دوست داریم زیرا یک لذت کمی در ابتدا به ما می دهد و از این رو دوست داشتنی است.چنین فردی غیرقابل درمان است مگر درمانده  و مضطر شود.

سولت لکم انفسکم امرا(یوسف 18 و 83)


انسان درمانده را خداوند اجابت می کند و از این رو در این قدم ما حساسیت خود را بالا می بریم. با اندک نقصی ، سریعا بسوی خداوند می رویم و درخواست کمک می کنیم.

بر دل عاقل هزاران غم بود

گر زباغ دل خلالی کم شود

مثنوی


خداوند در قرآن دائما ما را می ترساند در حقیقت این ترس مقدس ، ترس از عوارض نقص ها ی عقلانی است مثلا ترس از جنود جهل مانند  حب دنیا ، از کفر ، انتقام ، اندوه ، ........ (ارجاع به جنود عقل و جهل)


ما در این قدم تقوای الهی را جستجو می کنیم و به زشتی نواقص خود پی می بریم و  تمایل پیدا می کنیم خداوند نواقص ما را برطرف کند هر چند هنوز از این نواقص لذت می بریم زیرا خیلی زود عذاب خداوند ما را احاطه خواهد کرد.




خدا درمانی در قرآن و سنت(12)

قدم پنج:ما آمادگی پیدا کردیم که خداوند نواقص ما را برطرف کند.


در این قدم که دنباله ی قدم های سه و چهار است انگیزه ی تغییر را پیدا می کنیم.

در این قدم اولا ما خودمان نمی توانیم نواقص خود را برطرف کنیم و تجربه هم نشان داده است که عاجز و ناتوان هستیم شاید موقتا در خود تغییر ایجاد کنیم اما دوباره برمی گردیم سرجای اول .

در این باره قرآن بارها می فرماید که شما نمی توانید به خودتان سود و یا زیان برسانید در حقیقت خواست خدا هم باید باشد :

قل لا املک لنفسی نفعا ولا ضرا الا ما شاء الله(اعراف188)

قل لا املک لنفسی ضرا ولا نفعا الا ما شاء الله(یونس49)

بگو براى خود زیان و سودى در اختیار ندارم مگر آنچه را که خدا بخواهد


حتی پیامبر هم بدون اذن خداوند نمی تواند ما را هدایت و یا سود وزیانی برساند.

قل انی لا املک لکم ضرا ولا رشدا(جن21)

بگو من براى شما اختیار زیان و هدایتى را ندارم


در حقیقت به تعبیر حجه الاسلام رنجبر هر تغییری به دو امضاء نیاز دارد مانند چک دو امضائه . هم خداوند باید بخواهد و هم غیر خدا مانند خودمان یا دیگری . از این رو تمایل ما یا دیگران به تغییر و اصلاح حتما نیاز به تنفیذ الهی دارد و لذا قرآن می فرماید هرگز نگوئید در آینده چنین و چنان می کنم بلکه بگوئید اگر خداوند بخواهد(ان شاءالله)

ولا تقولن لشیء انی فاعل ذلک غدا*الا ان یشاءالله(کهف 23و 24)

و زنهار در مورد چیزى مگوى که من آن را فردا انجام خواهم داد مگر آنکه خدا بخواهد


تغییر را خداوند انجام می دهد البته تمایل انسان و نفس و تغییر انسان هم نیاز است.

ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم واذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال (رعد11)

در حقیقت‏ خدا حال قومى را تغییر نمیدهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود


و آخر آیه می گوید اما برخی تغییرات نتیجه ی اعمال ماست و غیر قابل تغییر هستند . مگر این که انسان باز به خدا پناه ببرد .

خدا درمانی در قرآن و سنت(11)

امـام بـاقـر عـلیـه السـلام فـرمـود: نـه بـه خدا سوگند! خداوند از مردم جز دو خصلت نـخـواسـتـه اسـت : (یکى ) اعتراف به نعمتهاى او تا نعمت را برایشان بیفزاید، و (دیگر) اعتراف به گناهان تا آنها را براى ایشان بیامرزد.)اصول کافی باب اعتراف به گناهان


إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ قُلْتُ یُدْخِلُهُ اللَّهُ بـِالذَّنـْبِ الْجَنَّةَ قَالَ نَعَمْ إِنَّهُ لَیُذْنِبُ فَلَا یَزَالُ مِنْهُ خَائِفاً مَاقِتاً لِنَفْسِهِ فَیَرْحَمُهُ اللَّهُ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ

ترجمه:بـرخـى از اصـحاب عمروبن عثمان از حضرت صادق حدیث کند که شنیدم آن حضرت مى فـرمـود: هـمانا مرد گناه کند و خدا بوسیله آن او را به بهشت برد، عرض کردم : خـداونـد به سبب گناه او را به بهشت برد؟ فرمود: آرى ، هر آینه او گناه کند و پیوسته از آن تـرسـان اسـت و بـر خود خشمناک است پس خداوند به او ترحم کند و او را به بهشت برد.(اصول کافی باب اعتراف به گناهان)

حدیث فوق به ما می گوید که گناهکار معذور بهشتی و سالم است اما مطیع مغرور جهنمی و بیمار است و در تذکره الاولیاء هم به مضمون فوق حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

امام صادق فرمودند: هرآن معصیت بنده را به حق نزدیک گرداند که اول آن ترس بود و آخر آن عذر.

و گفت: هر آن طاعت که اول آن امن بود و آخر آن عجب آن طاعت بنده را ا زخدای دور گرداند مطیع با عجب عاصی است وعاصی با عذر مطیع زیرا که در این معنی بنده را به حق نزدیک گرداند.

تذکره الاولیاء(ذکر امام صادق)


نتیجه ی قرآن و سنت این است که انسان باید دائما خود را بیمار و مقصر و گناهکار بداند زیرا روح عبادت ، خود را کوچک و پست شمردن و اعتراف به نقص است.

چیست تعظیم خدا افراشتن

خویشتن را خاک و خواری داشتن


انسان از خاک آفریده شده است و هر کس گرد و غبار راه بیاندازد گمراه می شود و دوباره این باد غرور فرو می نشیند و خاک ، خاک خواهد شد . در کتاب مقدس هم آمده است:

هر کس خود را عزیز بشمارد ذلیل خواهد شد و هر کس خود را ذلیل بشمارد ، عزیز خواهدشد.