۵-خرمى و شادابى و ضد آن سستى و کسالت؛
سستی و کسالت عمدتا منشا عقلی دارد و علامت بیماری عقلی است .
مثلا منافقان نماز می خوانند اما با سستی و کسالت.
وَإِذَا قَامُواْ إِلَى الصَّلاَةِ قَامُواْ کُسَالَى (نساء ۱۴۲)
وَلاَ یَأْتُونَ الصَّلاَةَ إِلاَّ وَهُمْ کُسَالَى (توبه ۵۴)
یکی از علل کسالت و سستی خود مشغولی و افکار اتوماتیک انتقادی است و منابع انرژی انسان را از درون خالی می کند .
جمله خلقان سخره ی اندیشه اند، زان سبب خسته دل و غم پیشه اند
من چو مرغ اوجَم، اندیشه مگس کی بود بر من مگس را دسترس
۴- دوستی و دشمنی
درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
انسان در بیرون ممکن است دشمن داشته باشد و از آن جائیکه دنیا در نظر قرآن چیزی جز بازی و سرگرمی نیست(و ماالحیوه الدنیا لهو ولعب) دوستی و دشمنی در دنیا نوعی بازی است و انسان وقتی در قلب اش دشمنی ودرگیری داشته باشد قطعا عذاب می بیند زیرا در قلب اش جز خودش وجود ندارد و درحقیقت هر جنگ درونی ، جنگ با خود است و در آن پیروز وجود ندارد و همه اش شکست است . انسان به کمال عقل رسیده در درون جز خدا نمی بیند و با خود ، دیگران ، محیط و .... در صلح و سلم است.
۳- رضاء و خوشنودی و ضد آن سخط و قهر و خشم
انسان وقتی از دیگران و یا مکان ها و یا اتفاقات و یا هر چیز دیگری ناراضی باشد ، اگر در گذشته باشد موجب رنجش او می شود و اگر در حال باشد موجب عصبانیت و خشم و اگر احتمال وقوع آن در آینده باشد موجب نگرانی و ترس ودلهره می شود.
در قرآن هم از بهشت زمینی و مادی بالاتر ، بهشت رضوان الهی است . و بالاترین ذرجه تکامل هم رسیدن به نفس راضیه و مرضیه است و در این مرحله انسان تسلیم اراده ی الهی است و اراده ی خداوند برای او درحقیقت اراده ی اوست و بین اراده و خواسته ی انسان و خواسته ی خدا تفاوتی وجود ندارد.
ما در این جا به مواردی از سربازان عقل وجهل اشاره می کنیم
1- سلامت : می گویند عقل سالم در بدن سالم است و یکی از جنود عقل ، سلامتی است و وقتی سلامتی انسان به خطر می افتد و انسان در عذاب قرار می گیرد حتی ممکن است سلامتی جسمی باشد در حقیقت نوعی نقص و بیماری عقل هم پدید می آید و لشکریان جهل و شیطان ما را آلوده می کنند .
در قرآن آمده که ایوب را شیطان مس کرد و به بلا و بیماری گرفتار شد .
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (ص41)
و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد .
در کتاب و سنت یک اصل کلی وجود دارد که در همه ی مشکلات حتی مشکلات جسمی به موازات درمان های عرفی و معمولی استغفار و یاد خدا هم لازم است.
ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون
2- قناعت و کمبود آن حرص و آز
پر خوری ام الامراض جسمی می باشد (المعده بیت کل داء و الحمیه راس کل دواء) و انسان ممکن است از درون و جسم عقلی او هم دچار مرض گرسنگی شود و به مال اندوزی و حرص وطمع گرفتار شود و حتما باید از این جهت حساب خود را برسیم و از خداوند مدد بگیریم تا این کمبود و نقص عقلانی خود را جبران کنیم .
قدم سوم: ما یک ترازنامه از کمبودها و نواقص عقلی خود تهیه می کنیم
عقل سرمنشا همه ی خوبیهاست
در کتاب اصول کافی ۷۵ لشکر برای آن شمرده شده است و احتما لا میتواند تا بی نهایت داشته باشد و هر کمبود عقلی موجب میشود یک صفت و یا نشانه ی جهل جایگزین شود .
مثلا نبود شادی سالم که از عقل سرچشمه می گیرد ، توسط غم پر می شود . یا هر جا خیری نباشد ، شری پدید می آید .طبق حدیث انسانی که نور ایمان در قلب او وارد شود ،عقل او هم کامل است مانند پیامبران و امامان و مومنین واقعی . اما مسلمانان عادی باید بکوشند تا نواقص عقلی خود را به کمک خداوند برطرف کنند و در قدم های بعد توضیح داده می شود .
در قرآن آمده است که انسان باید با دقت نگاه کند که برای فردای خود چه می فرستد (ولتنظر نفس ما قدمت لغد)حشر/18
در حدیث آمده است قبل از آن که حسابتان را برسند خود ترازنامه بگیرد و حساب خود را بکنید (حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا) وسائل الشیعه ج16ص99
ما در این قدم گذشته ی خود را دقیقا و با شجاعت جستجو می کنیم و با کاوش در گذشته در یک دفتر نواقص خود را لیست می کنیم و می نویسیم از جمله رنجش ها ، کینه ها ، بیماری ها ی جسمی ، دشمنی ها ، بی عفتی ها و شهوات و هوس های بیمار گونه و فقر و حتی کمبودهای مادی ....با کمک حدیث عقل و جهل ، نقص های خود را با جزئیات شناسایی می کنیم تا به کمک خداوند بتوانیم آن را جبران کنیم و همینطور بعد از این مرحله هر روز به این حسابرسی ادامه می دهیم و با اصل مهم مراقبه در اسلام پیش می رویم . مراقبه چهار مرحله دارد .(مشارطه ،مراقبه ، محاسبه و معاتبه)
عقل در این مقاله با عقل ظاهری تفاوت دارد :
عقل دو عقل است اول مکسبی،که درآموزی چودر مکتب صبی1960/4
از کتاب و اوستاد و ذکر و فکر از معانی وز علوم خوب وبکر 1961/4
عقل تو افزون شود بر دیگران لیک تو باشی زحفظ آن گران 1962/4
عقل دیگر بخشش یزدان بود چشمهی آن در میان جان بود 1964/4