نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

آداب طبابت و وظائف طبیب

درآمد

حرفه پزشکى ، از آن رو که با جان ، ناموس و اسرار زندگى مردم سر و کار دارد ، علاوه بر مقرّرات اسلامى ، در همه حرفه‏ها داراى آداب و احکام ویژه‏اى است که رعایت آن براى پزشک مسلمان ، لازم و ضرورى است . در این جا اشاره‏اى کوتاه به مهم‏ترین آداب آن خواهیم کرد .

1 . احساس مسئولیت

احساس مسئولیت ، از مهم‏ترین و اصلى‏ترین آداب پزشکى است؛ زیرا این احساس است که پزشک را به رعایت وظایف اخلاقى ، قانونى و شرعى خود در مورد درمان بیمار ، وادار مى‏سازد.

امام صادق علیه‏السلام ، سخنى سختْ تکان‏دهنده درباره مسئولیت پزشک از حضرت مسیح علیه‏السلام  نقل فرموده است :

مسیح علیه‏السلام مى‏گفت: إنَّ التّارِکَ شِفاءَ المَجروحِ مِن جُرحِهِ شَریکٌ لِجارِحِهِ لا مَحالَةَ  . . . ؛

آن  که درمان کردن زخم زخمدیده‏اى را وا گذارد ، ناگزیر ، شریک کسى است که زخم را بر بدن وى نشانده است .

این سخن ، متّکى بر منطق روشنى است که نه تنها پیروان اسلام و مسیحیت ، بلکه هیچ پزشک با وجدانى نمى‏تواند آن را انکار کند. از این رو ، شایسته است همه پزشکان ، آن را قاب کنند و در مطبّ خویش بیاویزند.

بر اساس این منطق ، کوتاهىِ پزشک در درمان بیمار ، به معناى سهیم بودن او در بیمارى و گاه ، هلاکت بیمار است. لذا پزشک ، مسئول است با همه توان براى درمانِ بیمار ، تلاش کند و با هیچ بهانه‏اى نمى‏تواند از زیر بار این مسئولیت ، شانه خالى نماید.

بر همین اساس ، معتقدیم یکى از وظایف مهم دانشگاه‏هاى علوم پزشکى ، برنامه‏ریزى براى پرورش حسّ مسئولیت‏شناسى در دانش‏پژوهان این دانش است.

2 . تقواى پزشکى

تقوا در هر حرفه‏اى به معناى رعایت قوانین الهى در انجام دادن آن است. بنا بر این ، تقواى پزشکى ، شامل همه آداب و احکام اسلامى در مورد این حرفه است؛ لیکن در تقواى پزشکى ، دو نکته از اهمّیت فوق‏العاده‏اى برخوردار است: یکى خیرخواهى براى بیمار ، و دیگرى تلاش براى درمان او. از این رو ، امام على علیه‏السلام ، پس از توصیه پزشکان به تقوا ، بلافاصله به این دو مصداق بارز تقواى پزشکى اشاره مى‏فرماید:

مَن تَطَبَّبَ فَلیَتَّقِ اللّه‏َ وَلیَنصَح وَلیَجتَهِد .

هر کس طبابت پیشه کند ، باید که از خدا پروا بدارد و خیرخواهى و جدّیت به خرج دهد .

«نُصْح» که در این سخن بدان اشاره شد ، به معناى خیرخواهى و «اجتهاد» ، به معناى به کارگیرى همه توان است. بنا بر این ، تقواى پزشکى بدین معناست که پزشک براى حُسن انجام وظیفه ، اوّلاً باید سود بیمار را در نظر بیگرد نه سود خود را. ثانیا باید از همه توانِ فکرى و عملى خود براى درمان وى استفاده کند و پزشک باتقوا ، کسى است که در صرف وقت براى تشخیص بیمارى ، در تجویز دارو ، در چگونگى درمان و طول آن ، به چیزى جز سود بیمار نیندیشد.

3 . پاک‏دامنى

یکى از مصادیق مهم تقواى پزشکى ، عفّت جنسى و پاک‏دامنى است. پزشک باتقوا ، به خود اجازه نمى‏دهد از بیمار ، سوء استفاده جنسى کند و حتّى در نگاه کردن براى معاینه ، حدود اسلامى را رعایت مى‏نماید ، بدین معنا که اگر از طریقى بجز نگاه کردن به مواضعى که نگان کردن به آن در اسلام ممنوع است ، بتواند بیمارى را تشخیص دهد ، مبادرت به نگاه نامشروع نمى‏ورزد و در صورت نیاز به این کار نیز ، به اندازه ضرورت ، اکتفا مى‏کند.

4 . اهتمام به تشخیص بیمارى

یکى از نکات آداب پزشکى که در احادیث اسلامى بر آن تأکید شده ، اهمّیت دادن به تشخیص بیمارى است. پیامبر اسلام به یکى از پزشکان معاصر خود ، چنین توصیه مى‏فرماید :

لا تُداوِ أحَدا حَتّى تَعرِفَ داءَهُ .

هیچ کس را درمان مکن ، مگر آن‏گاه که بیمارى او را بشناسى.

مکرّر شنیده مى‏شود که به دلیل تشخیص نادرست طبیب و داروى نامناسب ، بیمارى تشدید شده و گاه بیمار ، هلاک شده است. رعایت این ادب ، اقتضا مى‏کند که پزشک ، همه توان خود را براى تشخیص بیمارى به کار گیرد و پیش از تشخیص آن ، اقدام به تجویز دارو نکند و اگر فرصت لازم را براى تشخیص ندارد یا خسته است و یا به هر دلیل دیگر ، آمادگى لازم را براى اظهار نظر ندارد ، از معاینه بیمار و دادن دارو ، به طور جدّى خوددارى کند.

5 . تلاش براى شناخت داروهاى طبیعى

احادیث باب سوم از فصل اوّل تأکید دارند که همه بیمارى‏ها به استثناى مرگ ، در نظام آفرینش ، دارو دارند و قابل درمان‏اند . برخى تصریح مى‏کنند که خداوند براى همه بیمارى‏ها دارو آفریده و برخى مى‏گویند خداوند ، براى همه بیمارى‏ها دارو نازل کرده است.

ظاهر این دو تعبیر این است که داروى همه بیمارى‏ها در طبیعت وجود دارد. بى‏تردید ، داروهاى طبیعى ، زیان کمتر و سود بیشترى براى درمان دارند. با عنایت به این واقعیت است که گیاهْ درمانى ، به تدریج در کشورهاى پیشرفته رایج مى‏گردد.

بنا بر این ، یکى از مسئولیت‏هاى مهم مراکز علمى پزشکى ، تلاش براى کشف داروهاى طبیعى و آشنا کردن جامعه پزشکى با این داروهاست .

6 . رعایتِ ضرورت در تجویز دارو

در روایات فراوانى از اهل بیت علیهم‏السلام  تأکید شده است که تا آن‏جا که بدن ، قدرت تحمّل بیمارى را دارد ، بیمار نباید به پزشک مراجعه کند؛ زیرا مصرف دارو بدون ضرورت براى سلامت انسان ، زیانبار است. امام على علیه‏السلام مى‏فرماید :

اِمشِ بِدائِکَ ما مَشى بِکَ . با درد خویش تا آن  هنگام که با تو مدارا مى‏کند ، مدارا کن .

و از امام کاظم علیه‏السلام روایت شده است :

اِدفَعوا مُعالَجَةَ الأَطِبّاءِ مَا اندَفَعَ الدّاءُ عَنکُم ؛ فَإنَّهُ بِمَنزِلَةِ البِناءِ قَلیلُهُ یَجُرُّ إلى کَثیرِهِ .

تا زمانى که بیمارى به‏جد با شما درگیر نشده است ، درگیر معالجه طبیبان نشوید ، که درمان ، به مانند ساختمان است که مقدار کمى از آن ، شخص را به مقدار فراوانش مى‏کشاند .

طبق دلالت التزامى این احادیث ، بر فرض ، اگر بیمارى این رهنمودها را نادیده گرفت و به پزشک مراجعه کرد ، پزشکِ متعهّد و با تقوا ، کسى است که پس از معاینه ، اگر تشخیص داد بیمارى او جزئى است و نیازى به دارو ندارد ، اقدام به نوشتن نسخه و تجویز دارو نمى‏کند ، و اگر تشخیص داد که مصرف دارو ضرورت دارد ، بیش از اندازه لازم ، دارو تجویز نمى‏نماید تا کیسه تولید کنندگان دارو را پُر کند .

7 . حفظ اسرار بیمار

یکى از آداب مهم پزشکى ، رازدارى است . برخى از بیمارى‏ها ، راز بیمار محسوب مى‏شوند و او مایل نیست دیگران از آن مطّلع شوند . روایات اسلامى ، از یک‏سو به بیمار توصیه مى‏کنند که بیمارىِ پنهان خود را از پزشک ، کتمان نکند ، چنان‏که امام على علیه‏السلاممى‏فرماید :

مَن کَتَمَ مَکنونَ دائِهِ عَجَزَ طَبیبُهُ عَن شِفائِهِ .

هر کس درد نهفته خویش را پنهان بدارد ، طبیبش از درمان وى ناتوان مى‏مانَد .

 و از سوى دیگر ، به پزشک تأکید مى‏کنند که امانتدار باشد و با افشاى راز بیمار ، به او خیانت ننماید . در حدیث نبوى آمده است :

المَجالِسُ بِالأَمانَةِ وإفشاؤُکَ سِرَّ أخیکَ خِیانَةٌ فَاجتَنِب ذلِکَ .

نشستن‏ها به امانت است وافشاى راز برادرت نیز خیانت . پس از این کار ، بپرهیز .

8 . ایجاد امیدوارى در دلِ بیمار

یأس و نومیدى ، موجب تشدید بیمارى است و بیش از بیمارى براى بیمار ، رنج‏آور است .

به گفته امام على علیه‏السلام :

أعظَمُ البَلاءِ انقِطاعُ الرَّجاءِ . سخت‏ترین بلا ، گسستن امید است .

بلکه گاه نومیدى ، سبب مرگ بیمار مى‏گردد ، چنان‏که امام على علیه‏السلاممى‏فرماید:

قَتَلَ القُنوطُ صاحِبَهُ . نومیدى ، آن کس را که دامنگیرش بشود ، مى‏کُشد .

به عکس ، امید به درمان ، از رنج بیمارى مى‏کاهد و به بیمار ، قدرت غلبه بر بیمارى مى‏دهد و درمان را تسریع مى‏نماید . از این رو ، یکى از وظایف مهم پزشکى ، بویژه در مورد بیمارى‏هاى خطرناک ، تقویت روحیه بیمار و ایجاد امید در اوست .

گفتنى است که بهترین راه امیدوار کردن بیمار ، تقویت حسّ مذهبى ، توکّل به خدا و اعتقاد به این حقیقت است که طبیب واقعى اوست و درمان هیچ دردى براى خداوند متعال ، دشوار نیست وچه بسا دردهاى بى‏درمان که با دعا شفا یافته و به هر حال ، خداوند متعال ، چیزى جز خیر و صلاح و سود انسان را نمى‏خواهد.

9 . جلوگیرى از طبابت افراد غیر متخصّص

از نظر اسلام ، طبابت افراد غیر متخصّص ، ممنوع و نظام اسلامى موظّف است از کار آنان جلوگیرى کند و در صورت سرپیچى ، آنان را مانند روحانى‏نمایان فاسق ، زندانى کند. امام على علیه‏السلام ، در این باره مى‏فرماید :

یَجِبُ عَلَى الإِمامِ أن یَحبِسَ الفُسّاقَ مِنَ العُلَماءِ وَالجُهّالَ مِنَ الأَطِبّاءِ .

بر امام ، لازم است عالمان تبهکار و پزشکان ناآگاه را به زندان درافکند .

مقدّم داشتن ضرورت زندانى کردن علماى فاسق بر پزشکان جاهل ، از آن جهت است که خطر طبیب‏نمایان روحانى براى جامعه اسلامى بیش از طبیب‏نمایان جسمانى است.

بارى ، پزشک غیر متخصّص ، در صورتى که اقدام به طبابت کرد و موجب زیان بیمار گردید ، علاوه بر این  که مرتکب گناه شده ، براساس قانون «ضِمان» ، ضامن است ، چنان‏که از پیامبر اسلام روایت شده:

مَن تَطَبَّبَ ولَم یُعلَم مِنهُ طِبٌّ قَبلَ ذلِکَ ، فَهُوَ ضامِنٌ .

هر کس بدون سابقه [وتخصّص لازم] به کار طبابت دست یازد ، ضامن است .

همچنین ، طبیب متخصّص ، اگر در انجام دادن وظیفه خود ، کوتاهى کند و این کوتاهى به فساد بینجامد ، ضامن خواهد بود .

2 / 1 احساس مسئولیت

امام صادق  علیه‏السلام : مسیح علیه‏السلام مى‏فرمود: «آن  که درمان کردن زخمِ زخمدیده‏اى را وا  گذارد ، ناگزیر ، شریک کسى است که زخم را بر بدن وى نشانده است؛ چه ، آن  که زخم رسانده ، تباهى مجروح را خواسته است و آن  که درمان وى را وا  گذارده ، بهبود او را نخواسته است. پس اگر که بهبود وى را نخواسته ، ناگزیر ، تباهى او را خواسته است»

2 / 2 تقواى پزشکى

امام على  علیه‏السلام : هر کس طبابت پیشه کند ، باید از خدا پروا بدارد و خیرخواهى و جدّیت به خرج دهد .

2 / 3 اهتمام به شناخت بیمارى

پیامبر خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ـ خطاب به شَمَردَل طبیب ـ : هیچ کس را درمان مکن ، مگر آن‏گاه که بیمارى او را بشناسى .

امام سجّاد  علیه‏السلام : کسى که بیمارى‏اش تشخیص داده نشود ، دارویش او را تباه مى‏سازد .

2 / 4حرام بودن طبابت توسّط ناآگاهان

امام على  علیه‏السلام : بر امام ، لازم است عالمان تبهکار و پزشکان ناآگاه را به زندان درافکند .

2 / 5 مسئول بودن پزشک در صورت به بار آوردن خسارت

پیامبر خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : هر کس [بدون تخصّصِ لازم] به کار طبابت دست یازد ، [ شرعا ]ضامن است .

پیامبر خدا  صلى‏الله‏علیه‏و‏آله : هر کس در حالى که به طبابت شناخته شده نیست ، عهده‏دار آن گردد و موجب فوت کسى یا صدمه‏اى کمتر از آن شود ، ضامن است .

امام باقر  علیه‏السلام : على  علیه‏السلام ، ختنه‏گرى را که سرِ آلت پسرکى را بُریده بود ، ضامن دانست .

دعائم الإسلام : [امام على  علیه‏السلام] زنى ختنه‏گر را که دخترى را ختنه کرده و او در نتیجه آن ، خونریزى کرده و مُرده بود ، ضامن دانست و به او فرمود : «واى بر تو! چرا هیچ اندکى از آن [عضو] باقى نگذاردى؟». سپس به ضامن بودن او نسبت به دیه حکم کرد و این دیه را بر عاقله  ختنه‏کننده دانست .

امام صادق  علیه‏السلام : هر کارگر [ و صاحب حرفه‏اى] که به وى براى این که کارى را درست کند ، مزدى دهید ، امّا آن را خراب کند ، ضامن است .

2 / 6مسئول نبودن پزشک در صورت برخوردارى از مهارت و گرفتن برائت

المصنّف ـ به نقل از ضحّاک بن مُزاحم ـ  : على علیه‏السلام براى مردم سخن گفت و در سخنان خویش فرمود: «اى جماعت پزشکان ، دام‏پزشکان و کسانى که به کار پزشکى دست مى‏یازید! هر کدام از شما که انسانى یا حیوانى را معالجه مى‏کند ، باید براى خویش ، برائت بگیرد؛ چرا که هر کس در حالى که براى خویش برائت نگرفته ، به معالجه چیزى بپردازد و آن چیز هلاک شود ، ضامن خواهد بود»

امام على علیه‏السلام : هر کس به کار طبابت انسان یا حیوان دست مى‏یازد ، باید از ولىّ آن [انسان یا حیوان] براى خویش ، کسبِ برائت کند ، وگرنه ضامنِ آن است .

امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام : قابله ، امین  دانسته شود.

ر.ک :    بحار الأنوار : ج62 ص79 ـ 82 ، باب التداوى بالحرام.

جواهر الکلام : ج36 ص424 ـ 446.

http://kolnegar.basijmed.ir/Content/Content.aspx?PageCode=27151
منبع:

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد