نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

خدا درمانی در قرآن و سنت(۳)

قدم دوم:ما به این باور رسیدیم که خداوند می تواند سلامت قلب  وعقل را به ما بازگرداند.

از دیدگاه قرآن قلب انسان یا سالم است که در بهشت زندگی می کند (الا من اتی الله بقلب سلیم ) و یا قلب او بیمار است که در جهنم بسر می برد هر چند علی الظاهر در باغ و نعمت باشد . ظاهرش پر نقش و نگار است اما درونش زار و در عذاب است . (آن یکی در کنج مسجد مست و شاد /آن دگر در باغ ترش و بی مراد )

راحتی انسان در یقین و اطمینان قلبی است که با یاد خدا حاصل می شود اما نادان و بیمار آن را در نعمت های دنیوی جستجو می کند .  در حدیث است که "خداوند راحتی و آرامش را در یقین و رضاء گذاشته و غصه و اندوه را در شک و سخط قرار داده است(کافی جلد 2 ص 57)

قلب در قرآن به یک معنا همان عقل است و در حدیث آمده (ان فی ذلک ذکری لمن کان له قلب ) قلب یعنی عقل

سلامت قلب یعنی سلامت عقل . قلب انسان هم مانند جسم انسان حواسی دارد و اگر قلب انسان بمیرد و یا معیوب باشد این حواس کار نمی کنند و انسان در باطن می میرد و یا معلول و کور می شود .انسان در حقیقت دو زندگی دارد .زندگی جسمانی و آشکار که عاقبت آن مرگ است و زندگی درونی و پنهان که هیچگاه از بین نمی رود و فقط یا فعال است و یا غیر فعال و باصطلاح در خواب است و سلامت درونی اهمیت دارد و اکثر انسان ها توجه خود را معطوف به زندگی آشکار کرده اند در حالیکه زندگی درونی آنها خراب و در عذاب هستند . سلامت قلب و یا عقل همان بیداری درونی است که در قرآن بارها به آن اشاره شده است. مغز انسان یک فهم دارد و عقل او  یک فهم دیگری دارد که در قرآن فقه نامیده می شود که فهم عمیق است و انسان جهنمی و در عذاب از این فهم درونی بی نصیب است (لهم قلوب لا یفقهون بها ) این فهم با سر بدست نمی آید بلکه سِر است که با روح و قلب و عقل الهی کسب می شود.

عقل و قلب انسان چشم و گوش و زبان دارد که انسان بیمار این سه را ندارد و یا استفاده نمی کند . (صم بکم عمی فهم لایعقلون) کور و کر و لال هستند زیرا از عقل بهره ای ندارند وتعقل نمی کنند . عقل بزرگترین نعمت و مخلوق خداوند است اما در بسیاری دست نخورده تحویل خدا می دهند و از مرتبه ی حیوانی بالا نمی آیند. گنج اصلی هر انسانی عقل و قلب اوست که او را به بهشت رضوان می برد .

انسان در درون هم دهان دارد و می خورد و گرسنه می شود انسان مرگ را می چشد (کل نفس ذائقه الموت) مال را می خورد مال ربوی و حرام مانند آتش خورده می شود (انما یاکلون فی بطونهم نارا )  اگر دنیا خوراک قلب انسان شود  آتش است و در حقیقت حب بیمارگونه ی دنیاست که آتش حرص و طمع و ترس در درون انسان شعله ور می کند.

اگر انسان بیدار دل شود مانند یعقوب می تواند بوی پیراهن یوسف را با حس قلبی استشمام کند (ریح یوسف) و یا بوی گند بیماری ها و عفونت های قلبی را مانند تنفر و رنجش و غم و اندوه و ترس بیمار گونه را درک کند .

و یا می تواند درک کند که شیطان او را لمس کرده (یتخبطه الشیطان من المس)

لذا پنج حس بیرونی و دنیوی در درون انسان هم وجود دارد که اگر انسان بیدار دل باشد می تواند احساس کند . 

 

 حس خفاشت سوی مغرب دوان
حس درپاشت سوی مشرق روان

راه حس راه خرانست ای سوار
ای خران را تو مزاحم شرم دار

پنج حسی هست جز این پنج حس
آن چو زر سرخ و این حسها چو مس  

 حس ابدان قوت ظلمت می‌خورد  
حس جان از آفتابی می‌چرد   

 

گر بدیدی حس حیوان شاه را
پس بدیدی گاو و خر الله را

گر نبودی حس دیگر مر ترا
جز حس حیوان ز بیرون هوا

پس بنی‌آدم مکرم کی بدی
کی به حس مشترک محرم شدی

 

حس های ظاهری مشترک بین انسان و حیوان است و چه بسا آن ها در برخی حواس از ما خیلی قوی تر باشند .  

 

 وقتی بدن به خواب می رود انسان مانند مرده است و هیچ احساس بیرونی ندارد و وقتی در خواب غفلت بسر می برد احساسات درونی او هم کار نمی کند و قرآن وپیامبران آمده اند که قلب و عقل را بیدار کنند  و این پنج حس درونی عقل را فعال نمایند «لیثیروا لهم دفائن العقول» خطبه یک نهج البلاغه . قرآن قلب ما را زنده می کند و زندگی جدیدی به ما می دهد. (اذا دعاکم لما یحییکم)(فلنحیینه حیوه طیبه)

خداوند ما را زنده می کند و زندگی پاکیزه ای می دهد که در آن مرگ نیست بلکه فقط خواب و بیداری است و مرگ هم نوعی خواب است .انسان در باطن هرگز نمی میرد فقط به خواب می رود و یا زندگی ناقصی دارد .

چه چیز قلب انسان را بیمار می کند؟

شهوت بیمارگونه : خداوند می گوید با نامحرم بگو وبخند نداشته باشید زیرا شاید در قلب او مرض شهوت باشد و بد ینوسیله مرض خفته ی او بیدار و فعال شود و مشکلاتی برای خودش و یا خانواده و اجتماع بوجود آورد. (احزاب32)

هوای نفس

آفرایت من التخذ الهه هوی و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه وجعل علی بصره غشاوه (جاثیه23)

هوای نفس موجب غفلت می شود و غفلت هم انسان را کور و کر و لال می کند . حتی علم مغزی که همان محفوظات ذهنی و علوم اکتسابی است هم می تواند حجاب دل شود و انسان را کور و کر و لال کند . زیرا علم در قرآن همان نور است که به انسان روشن بینی و چشم بصیرت می دهد. و با عبادت و تزکیه خود از امراض قلبی   حاصل می شود و نه با خواندن کتاب و تحصیل علوم خواندنی و گرفتن مدرک .(یزکیهم و یعلمهم )پیامبر و قرآن و ائمه با تزکیه قلب انسان از امراض قلبی به او علم می دهند که نور است .علم ذهنی هم برای ابتدا حتما لازم است که در این مقاله شناخت درمانی نامیده شده است و در نهایت با عبادت و دعا به علم یقینی و نورانی می رسیم.(و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین)

انسان کور در قرآن قطعا منظور کور دل است (فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور)حج46

هر کس از ذکر خدا روبرگرداند کور است و در قیامت و یا با چشم دل می توان کوری غافل و نادان را مشاهده کرد.

(و من اعرض عن ذکری..نحشره یوم القیامه اعمی )

انسان های غافل در قرآن کسانی هستند که در خواب غفلت بسر می برند و حس های درونی و قلبی آنها تعطیل هستند .و لقد ذرانا لجهنم کثیرا .......اولئک هم الغافلون )اعراف 179

اولئک الذین طبع الله علی قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئک هم الغافلون نحل 108

انسان های غافل که کور دل هستند از چه چیزی غفلت دارند و نتیجه آن چیست ؟

قرآن می فرماید :و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا 28 کهف

از یاد خدا غفلت کنیم هوای نفس به سراغ ما می آید و نتیجه ی آن در عمل خارج شدن از جاده مستقیم تعادل و عدالت و افراط و تفر یط است.

 

 

حس خفاشت سوی مغرب دوان
حس درپاشت سوی مشرق روان

راه حس راه خرانست ای سوار
ای خران را تو مزاحم شرم دار

پنج حسی هست جز این پنج حس
آن چو زر سرخ و این حسها چو مس

اندر آن بازار کاهل محشرند
حس مس را چون حس زر کی خرند

حس ابدان قوت ظلمت می‌خورد
حس جان از آفتابی می‌چرد  

 

 

گر بدیدی حس حیوان شاه را
پس بدیدی گاو و خر الله را

گر نبودی حس دیگر مر ترا
جز حس حیوان ز بیرون هوا

پس بنی‌آدم مکرم کی بدی
کی به حس مشترک محرم شدی

نامصور یا مصور گفتنت
باطل آمد بی ز صورت رفتنت

نامصور یا مصور پیش اوست
کو همه مغزست و بیرون شد ز پوست

گر تو کوری نیست بر اعمی حرج
ورنه رو کالصبر مفتاح الفرج

پرده‌های دیده را داروی صبر
هم بسوزد هم بسازد شرح صدر

آینهء دل چون شود صافی و پاک
نقشها بینی برون از آب و خاک

هم ببینی نقش و هم نقاش را
فرش دولت را و هم فراش را

چون خلیل آمد خیال یار من
صورتش بت معنی او بت‌شکن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد