نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

قرآن و طب(7)

یکی از علل بیماری ها ، گناهان ماست و لذا از این جهت هر بیماری باید استغفار کند.

وما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم ویعفو عن کثیر(شوری 30)

ظهر الفساد فی البر والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون(روم41)

امام علی (علیه السلام) می‌فرماید: « از گناهان اجتناب کنید که تمام بلاها و کمبود روزی به واسطۀ گناه است، حتی خراش برداشتن بدن و زمین خوردن و مصیبت دیدن. زیرا خداوند متعال می‌فرماید: " وَمَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ"»


امام صادق (علیه السلام )، درباره حکمت بیمارى فرموده است :
ان المرض على وجوه شتى : مرض بلوى ، ومرض عقوبة ، ومرض جعل علة للفناء...
بیمارى بر چند گونه است : بیمارى آزمون ، بیمارى کیفر و بیمارى اى که علت مرگ قرار داده شده است .
امام صادق (علیه السلام )، در این سخن ، سه حکمت براى بیمارى ذکر کرده و این هر سه ، بر دانش طب ، نا شناخته است .


از آیات و احادیث اینگونه نتیجه می گیریم که برخی از بیماری ها ، مرض عقوبت و کیفر گناهی است که باید محو شود و یا با استغفار و یا هم باید جبران خسارت کنیم اگر گناه ما ، حق الناس باشد.


جهت یادآوری و فهم بهتر موضوع به ذکر نمونه‌هایی از درمان مرض عقوبت توسط عبد صالح خدا، مرحوم شیخ رجبعلی خیاط (نکوگویان) می‌پردازیم


*  یکی از شاگردان بزرگوار شیخ می‌گوید: فرزند دو ساله‌ام - که اکنون حدود چهل سال دارد - در منزل ادرار کرده بود و مادرش چنان او را زد که نزدیک بود نفَس بچه بند بیاید. خانم پس از یک ساعت تب کرد، تب شدیدی که به پزشک مراجعه کردیم و در شرایط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد، ولی تب قطع نشد، بلکه شدیدتر شد. مجدداً به پزشک مراجعه کردیم و این بار چهل تومان بابت هزینه درمان پرداخت کردیم که در آن روزگار برایم سنگین بود.
باری، شب هنگام، جناب شیخ را در ماشین سوار کردم تا به جلسه برویم همسرم نیز در ماشین بود، جناب شیخ که سوار شد، اشاره به خانم کردم و گفتم: والده بچه‌هاست، تب کرده، دکتر هم بردیم ولی تب او قطع نمی‌شود. شیخ نگاهی کرد و خطاب به همسرم فرمود: « بچه را که آن طور نمی‌زنند، استغفار کن، از بچه دلجویی کن و چیزی برایش بخر، خوب می‌شود». چنین کردیم تب او قطع شد!

*  یکی از دوستان شیخ نقل می‌کند که: پدرش مبتلا به بیماری سختی شد که هر اقدامی برای درمان او بی‌نتیجه بود. به شیخ عرض کردم که پدرم  مریض است و یکسال است که در بستر بیماری افتاده. ایشان فرمود: «عمه داری؟» گفتم: آری. فرمود: «گرفتار عمه‌ات می‌باشد و اگر او دعا کند خوب می‌شود». از عمه‌ام خواستم پدرم را دعا کند، ایشان هم دعا کرد ولی پدرم خوب نشد. مجدداً خدمت شیخ رسیدم و عرض کردم: عمه‌ام راضی شد ولی پدر خوب نشد. شیخ دستورالعملی راجع به احسان به چهار فرزند یتیم عمه‌ام داد و گفت: « بعد به آن‌ها بگو به او دعا کنند». چنین کردم، سپس از عمه ام پرسیدم: علت ناراحتی او از پدرم چیست؟ گفت: پس از اینکه شوهرم فوت کرد پدرت من و چهار فرزندم را به خانه خودش برد. یک روز در حالی که با مادرت دعوا می‌کردیم، پدرت رسید و من و چهار فرزندم را از خانه بیرون کرد. من در آنجا خیلی دلم شکست.
بالاخره با راضی شدن عمه، حال پدرم بهتر شد ولی سلامت کامل خود را باز نیافت. بار دیگر که خدمت شیخ رسیدم جریان را گفتم. این بار دستورالعملی در مورد احسان به یکی از سادات داد که پس از آن پدرم سلامتی کامل خود را بازیافت.

*  یکی از شاگردان شیخ می‌گوید: جناب شیخ میفرمود: «بی جهت برای شما گرفتاری پیش نمی‌آید.»
یکبار سرم شکست، همراه با یکی از دوستان خدمت ایشان رسیدیم. دوستم از ایشان پرسید: ببینید چه کرده که  سرش شکسته؟ جناب شیخ توجهی کرد و فرمود: «درکارخانه، بچه ای را اذیت کرده ای». دیدم راست است.
من خمکار بودم و در آن زمان این تخصص اندک بود و خمکارها نوعاً برای صاحبکار ناز می‌کردند. پسر صاحبخانه ایرادی از کار گرفت که به جا نبود و به او هم مربوط نمی‌شد. من هم با او برخورد کردم تا آن جا که گریه‌اش گرفت. شیخ فرمود: «اگر او را راضی نکنی گرفتاری تو ادامه خواهد داشت». من رفتم و از او عذرخواهی کردم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد