نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون
نسخه های درمانی

نسخه های درمانی

درمان بیماری ها از منظرهای گوناگون

خدا درمانی در قرآن و سنت(5)

ما در این جا به مواردی از سربازان عقل وجهل اشاره می کنیم  

 

1- سلامت : می گویند عقل سالم در بدن سالم است و یکی از جنود عقل ، سلامتی است و وقتی سلامتی انسان به خطر می افتد و انسان در عذاب قرار می گیرد حتی ممکن است سلامتی جسمی باشد در حقیقت نوعی نقص و بیماری عقل هم پدید می آید و لشکریان جهل و شیطان ما را آلوده می کنند .  

در قرآن آمده که ایوب را شیطان مس کرد و به بلا و بیماری گرفتار شد . 

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (ص41) 

و بنده ما ایوب را به یاد آور آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان مرا به رنج و عذاب مبتلا کرد . 

 

در کتاب و سنت یک اصل کلی وجود دارد که در همه ی مشکلات حتی مشکلات جسمی به موازات درمان های عرفی و معمولی استغفار و یاد خدا هم لازم است. 

ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون 

2- قناعت و کمبود آن حرص و آز  

 

پر خوری  ام الامراض جسمی می باشد (المعده بیت کل داء و الحمیه راس کل دواء) و انسان ممکن است از درون و جسم عقلی او هم دچار مرض گرسنگی شود و به مال اندوزی و حرص وطمع گرفتار شود و حتما باید از این جهت حساب خود را برسیم و از خداوند مدد بگیریم تا این کمبود و نقص عقلانی خود را جبران کنیم . 

خدا درمانی در قرآن و سنت(۴)

قدم سوم: ما یک ترازنامه از کمبودها و نواقص عقلی خود تهیه می کنیم 

 

عقل سرمنشا همه ی خوبیهاست  

 در کتاب اصول کافی ۷۵ لشکر برای آن شمرده شده است و احتما لا میتواند تا بی نهایت داشته باشد و هر کمبود عقلی موجب میشود یک صفت و یا نشانه ی جهل جایگزین شود .  

 مثلا نبود شادی سالم  که از عقل سرچشمه می گیرد ، توسط غم پر می شود . یا هر جا خیری نباشد ، شری پدید می آید .طبق حدیث  انسانی که نور ایمان در قلب او وارد شود ،عقل او هم کامل است مانند پیامبران و امامان و مومنین واقعی . اما مسلمانان عادی باید بکوشند تا نواقص عقلی خود را به کمک خداوند برطرف کنند و در قدم های بعد توضیح داده می شود . 

در قرآن آمده است که انسان باید با دقت نگاه کند که برای فردای خود چه می فرستد (ولتنظر نفس ما قدمت لغد)حشر/18

در حدیث آمده است قبل از آن که حسابتان را برسند خود ترازنامه بگیرد و حساب خود را بکنید (حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا) وسائل الشیعه ج16ص99 

ما در این قدم گذشته ی خود را دقیقا و با شجاعت جستجو می کنیم و با کاوش در گذشته در یک دفتر نواقص خود را لیست می کنیم و می نویسیم از جمله رنجش ها ، کینه ها ، بیماری ها ی جسمی ، دشمنی ها ، بی عفتی ها و شهوات و هوس های بیمار گونه و فقر و حتی کمبودهای مادی ....با کمک حدیث عقل و جهل ، نقص های  خود را با جزئیات شناسایی می کنیم تا به کمک خداوند بتوانیم آن را جبران کنیم و همینطور بعد از این مرحله   هر روز به این حسابرسی ادامه می دهیم و با اصل مهم مراقبه در اسلام پیش می رویم . مراقبه چهار مرحله دارد .(مشارطه ،مراقبه ، محاسبه و معاتبه) 

 عقل  در این مقاله با عقل ظاهری تفاوت دارد :  

عقل دو عقل است اول مکسبی،که درآموزی چودر مکتب صبی1960/4

از کتاب و اوستاد و ذکر و فکر      از معانی وز علوم خوب وبکر   1961/4

عقل تو افزون شود بر دیگران   لیک تو باشی زحفظ آن گران  1962/4

عقل دیگر بخشش یزدان بود   چشمه­ی آن در میان جان بود  1964/4 

ادامه مطلب ...

خدا درمانی در قرآن و سنت(۳)

قدم دوم:ما به این باور رسیدیم که خداوند می تواند سلامت قلب  وعقل را به ما بازگرداند.

از دیدگاه قرآن قلب انسان یا سالم است که در بهشت زندگی می کند (الا من اتی الله بقلب سلیم ) و یا قلب او بیمار است که در جهنم بسر می برد هر چند علی الظاهر در باغ و نعمت باشد . ظاهرش پر نقش و نگار است اما درونش زار و در عذاب است . (آن یکی در کنج مسجد مست و شاد /آن دگر در باغ ترش و بی مراد )

راحتی انسان در یقین و اطمینان قلبی است که با یاد خدا حاصل می شود اما نادان و بیمار آن را در نعمت های دنیوی جستجو می کند .  در حدیث است که "خداوند راحتی و آرامش را در یقین و رضاء گذاشته و غصه و اندوه را در شک و سخط قرار داده است(کافی جلد 2 ص 57)

قلب در قرآن به یک معنا همان عقل است و در حدیث آمده (ان فی ذلک ذکری لمن کان له قلب ) قلب یعنی عقل

سلامت قلب یعنی سلامت عقل . قلب انسان هم مانند جسم انسان حواسی دارد و اگر قلب انسان بمیرد و یا معیوب باشد این حواس کار نمی کنند و انسان در باطن می میرد و یا معلول و کور می شود .انسان در حقیقت دو زندگی دارد .زندگی جسمانی و آشکار که عاقبت آن مرگ است و زندگی درونی و پنهان که هیچگاه از بین نمی رود و فقط یا فعال است و یا غیر فعال و باصطلاح در خواب است و سلامت درونی اهمیت دارد و اکثر انسان ها توجه خود را معطوف به زندگی آشکار کرده اند در حالیکه زندگی درونی آنها خراب و در عذاب هستند . سلامت قلب و یا عقل همان بیداری درونی است که در قرآن بارها به آن اشاره شده است. مغز انسان یک فهم دارد و عقل او  یک فهم دیگری دارد که در قرآن فقه نامیده می شود که فهم عمیق است و انسان جهنمی و در عذاب از این فهم درونی بی نصیب است (لهم قلوب لا یفقهون بها ) این فهم با سر بدست نمی آید بلکه سِر است که با روح و قلب و عقل الهی کسب می شود.

عقل و قلب انسان چشم و گوش و زبان دارد که انسان بیمار این سه را ندارد و یا استفاده نمی کند . (صم بکم عمی فهم لایعقلون) کور و کر و لال هستند زیرا از عقل بهره ای ندارند وتعقل نمی کنند . عقل بزرگترین نعمت و مخلوق خداوند است اما در بسیاری دست نخورده تحویل خدا می دهند و از مرتبه ی حیوانی بالا نمی آیند. گنج اصلی هر انسانی عقل و قلب اوست که او را به بهشت رضوان می برد .

انسان در درون هم دهان دارد و می خورد و گرسنه می شود انسان مرگ را می چشد (کل نفس ذائقه الموت) مال را می خورد مال ربوی و حرام مانند آتش خورده می شود (انما یاکلون فی بطونهم نارا )  اگر دنیا خوراک قلب انسان شود  آتش است و در حقیقت حب بیمارگونه ی دنیاست که آتش حرص و طمع و ترس در درون انسان شعله ور می کند.

اگر انسان بیدار دل شود مانند یعقوب می تواند بوی پیراهن یوسف را با حس قلبی استشمام کند (ریح یوسف) و یا بوی گند بیماری ها و عفونت های قلبی را مانند تنفر و رنجش و غم و اندوه و ترس بیمار گونه را درک کند .

و یا می تواند درک کند که شیطان او را لمس کرده (یتخبطه الشیطان من المس)

لذا پنج حس بیرونی و دنیوی در درون انسان هم وجود دارد که اگر انسان بیدار دل باشد می تواند احساس کند . 

 

 حس خفاشت سوی مغرب دوان
حس درپاشت سوی مشرق روان

راه حس راه خرانست ای سوار
ای خران را تو مزاحم شرم دار

پنج حسی هست جز این پنج حس
آن چو زر سرخ و این حسها چو مس  

 حس ابدان قوت ظلمت می‌خورد  
حس جان از آفتابی می‌چرد   

 

گر بدیدی حس حیوان شاه را
پس بدیدی گاو و خر الله را

گر نبودی حس دیگر مر ترا
جز حس حیوان ز بیرون هوا

پس بنی‌آدم مکرم کی بدی
کی به حس مشترک محرم شدی

 

حس های ظاهری مشترک بین انسان و حیوان است و چه بسا آن ها در برخی حواس از ما خیلی قوی تر باشند .  

 

 وقتی بدن به خواب می رود انسان مانند مرده است و هیچ احساس بیرونی ندارد و وقتی در خواب غفلت بسر می برد احساسات درونی او هم کار نمی کند و قرآن وپیامبران آمده اند که قلب و عقل را بیدار کنند  و این پنج حس درونی عقل را فعال نمایند «لیثیروا لهم دفائن العقول» خطبه یک نهج البلاغه . قرآن قلب ما را زنده می کند و زندگی جدیدی به ما می دهد. (اذا دعاکم لما یحییکم)(فلنحیینه حیوه طیبه)

خداوند ما را زنده می کند و زندگی پاکیزه ای می دهد که در آن مرگ نیست بلکه فقط خواب و بیداری است و مرگ هم نوعی خواب است .انسان در باطن هرگز نمی میرد فقط به خواب می رود و یا زندگی ناقصی دارد .

چه چیز قلب انسان را بیمار می کند؟

شهوت بیمارگونه : خداوند می گوید با نامحرم بگو وبخند نداشته باشید زیرا شاید در قلب او مرض شهوت باشد و بد ینوسیله مرض خفته ی او بیدار و فعال شود و مشکلاتی برای خودش و یا خانواده و اجتماع بوجود آورد. (احزاب32)

هوای نفس

آفرایت من التخذ الهه هوی و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه وجعل علی بصره غشاوه (جاثیه23)

هوای نفس موجب غفلت می شود و غفلت هم انسان را کور و کر و لال می کند . حتی علم مغزی که همان محفوظات ذهنی و علوم اکتسابی است هم می تواند حجاب دل شود و انسان را کور و کر و لال کند . زیرا علم در قرآن همان نور است که به انسان روشن بینی و چشم بصیرت می دهد. و با عبادت و تزکیه خود از امراض قلبی   حاصل می شود و نه با خواندن کتاب و تحصیل علوم خواندنی و گرفتن مدرک .(یزکیهم و یعلمهم )پیامبر و قرآن و ائمه با تزکیه قلب انسان از امراض قلبی به او علم می دهند که نور است .علم ذهنی هم برای ابتدا حتما لازم است که در این مقاله شناخت درمانی نامیده شده است و در نهایت با عبادت و دعا به علم یقینی و نورانی می رسیم.(و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین)

انسان کور در قرآن قطعا منظور کور دل است (فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور)حج46

هر کس از ذکر خدا روبرگرداند کور است و در قیامت و یا با چشم دل می توان کوری غافل و نادان را مشاهده کرد.

(و من اعرض عن ذکری..نحشره یوم القیامه اعمی )

انسان های غافل در قرآن کسانی هستند که در خواب غفلت بسر می برند و حس های درونی و قلبی آنها تعطیل هستند .و لقد ذرانا لجهنم کثیرا .......اولئک هم الغافلون )اعراف 179

اولئک الذین طبع الله علی قلوبهم و سمعهم و ابصارهم و اولئک هم الغافلون نحل 108

انسان های غافل که کور دل هستند از چه چیزی غفلت دارند و نتیجه آن چیست ؟

قرآن می فرماید :و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا و اتبع هواه و کان امره فرطا 28 کهف

از یاد خدا غفلت کنیم هوای نفس به سراغ ما می آید و نتیجه ی آن در عمل خارج شدن از جاده مستقیم تعادل و عدالت و افراط و تفر یط است.

 

 

ادامه مطلب ...

خدا درمانی در قرآن و سنت(۲)

قدم اول:

ما اقرار کردیم که بیمار هستیم ودر مقابل بیماری خود ناتوان ،نادان و عاجز هستیم .

بیماری ما وجود نفس اماره یا هوای نفس است و بعبارتی کمبود خداست . یا فراموشی خداست و در هر مرحله ای ممکن است بیماری فراموشی به سراغ انسان بیاید و درمان آن هم خیلی ساده است یاد خداست .(واذکر ربک اذا نسیت )کهف ۲۴ .خداوند در قرآن انسان منهای خدا را موجودی منفی و اصل دوزخ و عذاب و بدی معرفی می کند.

اولین قدم در درمان بیماری های روحی و حتی جسمی خودشناسی است و در این قدم خود را در آینه ی قرآن تماشا می کنیم.

قرآن ما را با واژه "نفس" معرفی می کند و انسان منهای خدا نفس اماره است (ان النفس لاماره بالسوء) که به بدی امر می کند و هر چه بدی به ما می رسد فقط از همین نفس است (وما اصابک من سیئه فمن نفسک) لذا باید ریشه ی همه ی بیماری ها و رنج ها و مصیبت ها را در خود جستجو کنیم و جهان بیرون پاک است ناپاکی و مرض در درون ماست.

انسان ضعیف و ناتوان آفریده شده است (خلق الانسان ضعیفا) و نادان است (و الله یعلم و انتم لا تعلمون) ظالم و جاهل است (ظلوما جهولا) حریص و گرسنه (خلق الانسان هلوعا) ناسپاس است (قتل الانسان ما اکفره) فقیر و مسکین است(یا ایها الناس انتم الفقراء) هر چند علی الظاهر پولدار باشد ! مرده و میت است (انک میت و انهم میتون) هر چند ظاهرا زنده باشد ! مالک هیچ چیز نیست (لایملکون لانفسهم ضرا و لا نفعا و لا حیوه و لا نشورا)

بزرگترین مانع در درمان معنوی انکار است و بدی در درون ماست اما انکار می کنیم و دیگران و شیاطین را مقصر می دانیم  و بسیاری از آدم ها با انکار می میرند و حتی در قیامت هم می گویند ما خوب هستیم (و ماکنا نعمل من سوء)

همه ی انسان ها دائما در معرض مرض های روحی هستند  و دائما نیاز به درمان پیدا می کنند اما اکثر آدم ها با مسکن های مختلف و فرافکنی امراض خود را سرکوب میکنند و دائما به عیوب دیگران توجه داریم (اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم)اما یک شخص بیدار به عیوب خود مشغول است .

خدا درمانی در قرآن و سنت

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه: از منظر های گوناگون می توان به قرآن نظر و نگاه کرد و در این مقاله از منظر سلامتی و بیماری به قرآن نگاه می کنیم. دیدگاه ما در این مقاله فرااخلاقی است .بیش از ده بار در قرآن  آمده که انسانها ی کافر و منافق در قلوب آنها  مرض است (فی قلوبهم مرض) یعنی ممکن است قلب و یا روان آنها سالم باشند که قلب سلیم نامیده می شود و یا  بیمار است که باید درمان شوند . این بیماری ممکن است در تمام سطوح آثار خود را نشان دهد . از بیماری جسمی گرفته تا بیماری روانی ، خانوادگی ، سیاسی ، اجتماعی و اعتقادی و غیره .نام دین ما اسلام است . اسلام از ریشه سلم گرفته شده است .سلم برکناری از هر مرض مادی و معنوی ،جسمی و روحی است .

لفظ سلم در باب افعال به "اسلام" تغییر شکل می دهد. باب افعال معمولا برای تعدیه(متعدی کردن)الفاظ است. بنابراین واژه اسلام را می توان اینگونه معنا کرد:بر کنار نگه داشتن خود و دیگران از هر مرض ظاهری و باطنی یا عیب های مادی و معنوی .

لفظ سلام هم در قرآن بارها آمده است سلام کردن یعنی آرزوی سلامتی برای طرف مقابل است .نام بهشت خدا دارالسلام است یعنی خانه ی سلامتی . راههای رسیدن به سلامتی در قرآن آمده است"سبل السلام " راههای رسیدن به سلامتی در حقیقت راههای رسیدن به آرمش و صلح است.

در قرآن چهار بار کلمه شفا آمده است . شفاء یعنی سلامتی و بهبودی از مرض است . سه بار در مورد قرآن و یکبار در مورد عسل . قرآن و عسل هر دو محصول وحی هستند قرآن وحی به پیامبر و عسل وحی به زنبور (واوحی الی النحل) قرآن قلب ها ی مومنین را شفا می دهد (شفاء لما فی الصدور ) و عسل شفای بیماری های جسم است (شفاء للناس)

پس می بینیم قرآن یک درمانگر است گویا انسان بد وجود ندارد بلکه انسان بیمار وجود دارد و رسالت قرآن و انبیاء و اولیاء و اوصیا ء و علما شفای بیماران روانی است .

منشاء بیماری کیست و یا چیست ؟ منشاء بیماری قطعا خود انسان است  (و ما اصابک من سیئه فمن نفسک)و انسان خودخواه پذیرش وسوسه از شیاطین را دارد که ممکن است جن و یا انسان دیگر باشد (وسواس الخناس الذی یوسوس فی الصور الناس  من الجنه و الناس)و  متهم اصلی نفس انسان است  و نه ابلیس و نه دیگران (فلا تلومونی و تلوموا انفسکم)

مادر بیماری ها و مولد آنها نفس است و وقتی نفس اصلاح شد خود بخود بیماری هم ریشه کن می شود.نفسی که به اخلاص رسید دیگر هیچ شیطانی جنی و یا انسی بر او سلطه ندارد .إِلاَّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ (حجر ۴۰)از این رو به جای جنگ با دشمنان بیرونی باید درون را از هر نوع مرضی پاک کرد و به اخلاص رسید  درمان آنها هم طبق نص قرآن پناه بردن به خدا و توکل و یاد اوست . (و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ باالله ) و (ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون) و (انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون)

انسان وقتی به یاد خدا نباشد شیاطین انسی و جنی با او همنشین هستند که جز ترس و غم در نهایت نصیب انسان نمی شود .(و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین) که مولا نا اینگونه می گوید: گر تو تاریک و ملول و تیره ای /دانکه با دیو لعین همشیره ای

عمده ی بیماری های روانپزشکی در دو دسته ی مهم جا می گیرد . اختلالات اضطرابی که طیف وسیعی هستند و انواع افسردگی .شاه علامت اضطراب ها ، ترس و شاه علامت افسردگی ها احساس غم و اندوه است . ترس و غم در زندگی همه ی انسان ها وجود دارد اما وقتی بیماری محسوب می شود که تداوم داشته باشد و انسان سالم و مسلمان واقعی بیماری روانی نخواهد داشت و یا در سیر درمان و تزکیه در نهایت درمان می شود .و 12 بار در قرآن آمده است که چنین افرادی نه ترس بر آنها غلبه دارد ونه غم و غصه می خورند (و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون)

درمان در قرآن دو بخش اصلی دارد ابتدا شناخت درمانی است و دوم دعا درمانی . ابتدا باید خدارا بشنایم که مقدمه آن خودشناسی و سپس از خداوند می خواهیم که ما را درمان کند .

ما در این مقاله هفت قدم و یا هفت مرحله را مشخص کردیم تا به بهبودی برسیم .